سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2742572

  بازدید امروز : 29

  بازدید دیروز : 392

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
امام صادق علیه السلام این دعا را به من داد : «سپاس خدایی را که صاحب حمد است و شایسته و نهایت [عبدالرحمان بن سیابه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/4/15::: ساعت 10:43 صبح

 غیبت چیست؟ چه گناهی بر آن مترتب است؟ غیبت حلال کدام است؟ آیا نقل قول از کسی که دقیقا مطالبی را به ما گفته و یا نقل به مضمون مطالب وی، در حالی که نمی دانیم ایشان راضی اند به نقل قول ما یا نه! غیبت محسوب می شود؟ در خصوص مدیران و سایر افراد دولتی که در کار حکومتی مسئولیت دارند و تصمیم آنها افراد جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد معمولا افراد یک اداره و یا جامعه در خصوص این تصمیم مدیران انتقاد می کنند مثلا: تصمیم فلان مدیر اشتباه است یا فلان مدیر نباید این تصمیم را اتخاذ می کرد یا وی این تصمیم را برای راحتی خود گرفته است و ... که افراد یک سازمان با توجه به شناخت خود از مدیر و یا یک مسئول حکومتی آن را بر زبان جاری می سازند، غیبت محسوب می شود؟ یا روزنامه ای که از رفتار و یا عملکرد و یا شخصیت یک فرد مسئول در حکومت انتقاد می کند و ممکن است فرد از شنیدن یا دیدن این انتقاد ناراحت شود از مصادیق غیبت است؟ صحبت کردن از معایب کسی که طرف مقابل ما وی را نمی شناسد، غیبت محسوب می شود؟

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید»
معراج السعاده؛ ملا احمد نراقی، ص 447
عالمان اخلاقی در تعریف غیبت گفته اند: غیبت عبارت است از: «بدگویى و پرده ‏درى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه‏اى براى کسانی که او را می شناسند, بازگو کنند که اگر به گوشش برسد، ناراحت شود.
ذکر نقایص شخص«خواه آن نقص در بدن او باشد مثل اینکه بگویی: فلانی کور، یا کر، یا گنگ، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد یا... و امثال اینهاست.
یا در نسب او باشد مثل اینکه بگویی: پسر فلان فاسق، یا ظالم، یا نانجیب و نحو اینهاست.
یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اینکه بگویی: بد خلق، یا بخیل، یا متکبر، یا جبان، یا ریاکار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بی وقت به خانه مردم می رود و نحو اینهاست.
یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب، چنانکه بگویی: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودان است... و امثال اینهاو هم چنین در سایر اموری که به او منسوب است و به بدی یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: فلان شخص بسیار خواب است. حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی.
غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره یا ایماء یا رمز یا نوشتن. روایت است که زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه با دست خود اشاره کرد که کوتاه است. حضرت فرمود: که غیبت او را کردی.
فرقی نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح؛ بلکه بسا باشد که کنایه بدتر است.»
مواردی که به عنوان مثال ذکر شد تنها نمونه ای از مصادیق غیبت است و برای آگاهی بیشتر می توانید به کتب اخلاقی مراجعه کنید.
در مواردی غیبت کردن جایز است؛ مثل اینکه فرد علنی و بدون هیچ گونه پروایی در برابر دیگران گناه میکند غیبت او اشکالی ندارد، اگر چه خوشش نیاید. البته باید خیلی مراقب باشیم که حتی جایی هم که جواز غیبت داریم وارد آن نشویم مگر به ضرورت. چرا که ممکن است مقدمه ای شود برای ورود به حرام.
انسان اگر در رفتار و گفتار خود دقت کند ملاحظه می کند که دارای عیب و نقص های فراوان است. پس چه خوب است که به عیوب خود بپردازد و از عیب جویی نسبت به دیگران پرهیز کند. چقدر زشت است که انسان از عیوب خود غافل شده و در صدد بیان عیوب دیگران برآید.

ذکر دو حدیث در مذمت غیبت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «کسی که مرد مسلمی را غیبت کند ، روزه او باطل شود و وضوی او شکسته شود و روز قیامت بیاید در حالی که از دهن او بویی بیرون می آید که از بوی مردار گندش بیشتر است، اهل موقف در آزار می آیند از آن...
انس ابن مالک گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج گذشتم به قومی که روی های خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم اینان کیان اند؟ گفت اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند»
چهل حدیث؛ امام خمینی (رحمه الله علیه)، ص305
نکته : غیبت بیان معایب و بدی هایی موجود در افراد می باشد ؛ اما اگر به کسی کارى را که وى انجام نداده و مرتکب نشده است را نسبت دهیم چه آن کار و عمل مربوط به زندگى شخصى او باشد و چه مربوط به شخص و مسؤولیتش این عمل تهمت می باشد .و تهمت نیز همچون غیبت از گناهان کبیره بوده و حرام می باشد .
2- غیبت در موارد خاصى جایز شمرده شده است از جمله:
الف) غیبت در هنگام راهنمایى و مشورت نظیر ازدواج، لذا اگر فردی برای تحقیق به سراغمان آمد نباید به بهانه غیبت بودن از ذکر معایب ممانعت به عمل آورد چراکه این کار با سرنوشت افراد گره خورده است .
ب) طرف متجاهر به فسق باشد یعنى، هیچ گونه پروایى نداشته باشد که علناً به گناه و معصیتى دست بزند، که در خصوص گناه علنى او غیبت جایز است.
ج) ممکن است فردى را براى سمتى نظیر نمایندگى یا ریاست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اینجا انسان مى‏تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد که خداى ناخواسته با پیدا کردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى‏زند، به مسؤولین گوشزد کند،
د) فرض بفرمایید بیمارى است که نمى‏خواهد بعضى از اسرارش نزد طبیب فاش شود و از طرفى چاره‏اى نیست و طبیب براى معالجه باید بداند. در اینجا نیز مى‏توان على‏رغم خواست بیمار، پزشک معالج او را در جریان امر قرار داد. غیبت نسبت به گناهان پنهانى جایز نیست و در نتیجه اگر شخص مبتلا به ارتکاب گناهى است که دیگران از آن خبر ندارند، ذکر آن گناه حرام است. بلى اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر هم‏نشینى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مى‏توانیم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنه‏کار منع کنیم. در این راستا باید کمال احتیاط را رعایت نمود یعنى، در مرحله اول تنها مى‏توانیم بگوییم که «این معاشرت به صلاح شما نیست» و حق بازگو کردن معایب و گناهان آن شخص را نداریم، پس باید این کار را مرحله به مرحله و به صورت تدریجى انجام دهیم.
و ) غیبت از شخصى که شکایت او را نزد حاکم یا قاضى برده‏اند.
3- غیبت ذکر معایب شخص انسان‏ها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد. لذا این موضوع نباید با بحث انتقاد که راجع به عملکرد و موضع‏گیرى‏هاى یک مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه می باشد اشتباه شود . چراکه مسؤولان در قبال مردم و جامعه باید پاسخ‏گو باشند.
4- غیبت در صورتی حرام است که شخصیت غیبت شونده برای شنونده آن، شناخته شده باشد، بنابراین سخن گفتن از رفتار فردی که ناشناخته است، غیبت محسوب نمی شود و اگر اشاعه فحشا نباشد، حرام نیست.
3- انتقاد نسبت به شخصیت حقوقی مسئولین با غیبت کردن تفاوت دارد. انتقاد و گفت‏وگو راجع به عملکرد و موضع‏گیرى‏هاى یک مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه که به شخصیت حقوقی ایشان بازمی گردد, غیبت محسوب نمی شود, زیرا موضوع غیبت شخصیت حقیقی مومن است. نبابراین انتقاد با غیبت فرق دارد. از آن جا که شخصیت های اجتماعی و مسئول مانند مدیران , هنرمندان و دولتمردان درقبال مردم و جامعه باید پاسخ‏گو باشند، انتقاد از آنان اشکالى ندارد؛ اما غیبت ذکر معایب شخصی انسان‏ها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد. بنابراین در رابطه با شخصیت حقیقی افراد نمی شود غیبت کرد و گناه محسوب می شود و صحبت در رابطه با مسائل شخصى آنان جایز نیست ,ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریط‏ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد , زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود. البته انتقاد از آنان باید به صورت مودبانه و خالی از هر گونه غرض به نحوی که باعث تضعیف نظام نشود و بلکه مقصود تقویت ارکان نظام اسلامی باشد.
مباحث بسیار گسترده و کاملی در باب غیبت در کتاب های ذیل مطرح شده که قابل استفاده فراوان است :
الف-معراج السعاده ملا احمد نراقی (رضوان الله تعالی علیه)
ب- چهل حدیث حضرت امام (رحمه الله علیه )
ج-کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب



 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید