بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 392
غیبت چیست؟ چه گناهی بر آن مترتب است؟ غیبت حلال کدام است؟ آیا نقل قول از کسی که دقیقا مطالبی را به ما گفته و یا نقل به مضمون مطالب وی، در حالی که نمی دانیم ایشان راضی اند به نقل قول ما یا نه! غیبت محسوب می شود؟ در خصوص مدیران و سایر افراد دولتی که در کار حکومتی مسئولیت دارند و تصمیم آنها افراد جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد معمولا افراد یک اداره و یا جامعه در خصوص این تصمیم مدیران انتقاد می کنند مثلا: تصمیم فلان مدیر اشتباه است یا فلان مدیر نباید این تصمیم را اتخاذ می کرد یا وی این تصمیم را برای راحتی خود گرفته است و ... که افراد یک سازمان با توجه به شناخت خود از مدیر و یا یک مسئول حکومتی آن را بر زبان جاری می سازند، غیبت محسوب می شود؟ یا روزنامه ای که از رفتار و یا عملکرد و یا شخصیت یک فرد مسئول در حکومت انتقاد می کند و ممکن است فرد از شنیدن یا دیدن این انتقاد ناراحت شود از مصادیق غیبت است؟ صحبت کردن از معایب کسی که طرف مقابل ما وی را نمی شناسد، غیبت محسوب می شود؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید»
معراج السعاده؛ ملا احمد نراقی، ص 447
عالمان اخلاقی در تعریف غیبت گفته اند: غیبت عبارت است از: «بدگویى و پرده درى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونهاى براى کسانی که او را می شناسند, بازگو کنند که اگر به گوشش برسد، ناراحت شود.
ذکر نقایص شخص«خواه آن نقص در بدن او باشد مثل اینکه بگویی: فلانی کور، یا کر، یا گنگ، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد یا... و امثال اینهاست.
یا در نسب او باشد مثل اینکه بگویی: پسر فلان فاسق، یا ظالم، یا نانجیب و نحو اینهاست.
یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اینکه بگویی: بد خلق، یا بخیل، یا متکبر، یا جبان، یا ریاکار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بی وقت به خانه مردم می رود و نحو اینهاست.
یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب، چنانکه بگویی: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودان است... و امثال اینهاو هم چنین در سایر اموری که به او منسوب است و به بدی یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: فلان شخص بسیار خواب است. حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی.
غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره یا ایماء یا رمز یا نوشتن. روایت است که زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه با دست خود اشاره کرد که کوتاه است. حضرت فرمود: که غیبت او را کردی.
فرقی نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح؛ بلکه بسا باشد که کنایه بدتر است.»
مواردی که به عنوان مثال ذکر شد تنها نمونه ای از مصادیق غیبت است و برای آگاهی بیشتر می توانید به کتب اخلاقی مراجعه کنید.
در مواردی غیبت کردن جایز است؛ مثل اینکه فرد علنی و بدون هیچ گونه پروایی در برابر دیگران گناه میکند غیبت او اشکالی ندارد، اگر چه خوشش نیاید. البته باید خیلی مراقب باشیم که حتی جایی هم که جواز غیبت داریم وارد آن نشویم مگر به ضرورت. چرا که ممکن است مقدمه ای شود برای ورود به حرام.
انسان اگر در رفتار و گفتار خود دقت کند ملاحظه می کند که دارای عیب و نقص های فراوان است. پس چه خوب است که به عیوب خود بپردازد و از عیب جویی نسبت به دیگران پرهیز کند. چقدر زشت است که انسان از عیوب خود غافل شده و در صدد بیان عیوب دیگران برآید.
ذکر دو حدیث در مذمت غیبت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «کسی که مرد مسلمی را غیبت کند ، روزه او باطل شود و وضوی او شکسته شود و روز قیامت بیاید در حالی که از دهن او بویی بیرون می آید که از بوی مردار گندش بیشتر است، اهل موقف در آزار می آیند از آن...
انس ابن مالک گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج گذشتم به قومی که روی های خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم اینان کیان اند؟ گفت اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند»
چهل حدیث؛ امام خمینی (رحمه الله علیه)، ص305
نکته : غیبت بیان معایب و بدی هایی موجود در افراد می باشد ؛ اما اگر به کسی کارى را که وى انجام نداده و مرتکب نشده است را نسبت دهیم چه آن کار و عمل مربوط به زندگى شخصى او باشد و چه مربوط به شخص و مسؤولیتش این عمل تهمت می باشد .و تهمت نیز همچون غیبت از گناهان کبیره بوده و حرام می باشد .
2- غیبت در موارد خاصى جایز شمرده شده است از جمله:
الف) غیبت در هنگام راهنمایى و مشورت نظیر ازدواج، لذا اگر فردی برای تحقیق به سراغمان آمد نباید به بهانه غیبت بودن از ذکر معایب ممانعت به عمل آورد چراکه این کار با سرنوشت افراد گره خورده است .
ب) طرف متجاهر به فسق باشد یعنى، هیچ گونه پروایى نداشته باشد که علناً به گناه و معصیتى دست بزند، که در خصوص گناه علنى او غیبت جایز است.
ج) ممکن است فردى را براى سمتى نظیر نمایندگى یا ریاست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اینجا انسان مىتواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد که خداى ناخواسته با پیدا کردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مىزند، به مسؤولین گوشزد کند،
د) فرض بفرمایید بیمارى است که نمىخواهد بعضى از اسرارش نزد طبیب فاش شود و از طرفى چارهاى نیست و طبیب براى معالجه باید بداند. در اینجا نیز مىتوان علىرغم خواست بیمار، پزشک معالج او را در جریان امر قرار داد. غیبت نسبت به گناهان پنهانى جایز نیست و در نتیجه اگر شخص مبتلا به ارتکاب گناهى است که دیگران از آن خبر ندارند، ذکر آن گناه حرام است. بلى اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر همنشینى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مىتوانیم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنهکار منع کنیم. در این راستا باید کمال احتیاط را رعایت نمود یعنى، در مرحله اول تنها مىتوانیم بگوییم که «این معاشرت به صلاح شما نیست» و حق بازگو کردن معایب و گناهان آن شخص را نداریم، پس باید این کار را مرحله به مرحله و به صورت تدریجى انجام دهیم.
و ) غیبت از شخصى که شکایت او را نزد حاکم یا قاضى بردهاند.
3- غیبت ذکر معایب شخص انسانها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد. لذا این موضوع نباید با بحث انتقاد که راجع به عملکرد و موضعگیرىهاى یک مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه می باشد اشتباه شود . چراکه مسؤولان در قبال مردم و جامعه باید پاسخگو باشند.
4- غیبت در صورتی حرام است که شخصیت غیبت شونده برای شنونده آن، شناخته شده باشد، بنابراین سخن گفتن از رفتار فردی که ناشناخته است، غیبت محسوب نمی شود و اگر اشاعه فحشا نباشد، حرام نیست.
3- انتقاد نسبت به شخصیت حقوقی مسئولین با غیبت کردن تفاوت دارد. انتقاد و گفتوگو راجع به عملکرد و موضعگیرىهاى یک مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه که به شخصیت حقوقی ایشان بازمی گردد, غیبت محسوب نمی شود, زیرا موضوع غیبت شخصیت حقیقی مومن است. نبابراین انتقاد با غیبت فرق دارد. از آن جا که شخصیت های اجتماعی و مسئول مانند مدیران , هنرمندان و دولتمردان درقبال مردم و جامعه باید پاسخگو باشند، انتقاد از آنان اشکالى ندارد؛ اما غیبت ذکر معایب شخصی انسانها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد. بنابراین در رابطه با شخصیت حقیقی افراد نمی شود غیبت کرد و گناه محسوب می شود و صحبت در رابطه با مسائل شخصى آنان جایز نیست ,ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریطها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد , زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود. البته انتقاد از آنان باید به صورت مودبانه و خالی از هر گونه غرض به نحوی که باعث تضعیف نظام نشود و بلکه مقصود تقویت ارکان نظام اسلامی باشد.
مباحث بسیار گسترده و کاملی در باب غیبت در کتاب های ذیل مطرح شده که قابل استفاده فراوان است :
الف-معراج السعاده ملا احمد نراقی (رضوان الله تعالی علیه)
ب- چهل حدیث حضرت امام (رحمه الله علیه )
ج-کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید